مدیریت احساسات منفی
چرا از این عنوان استفاده کردیم؟
دوستان زیادی سوال می کنند که در شرایط بد چطور استرس را کنترل کنیم؟! اما من تصمیم گرفتم به جای جواب مستقیم به این سوال! درباره مدیریت احساسات منفی صحبت کنم که دوستان بیشتری بتوانند از این نوشته استفاده کنند.
فکر می کنم نباید هیچوقت احساسات را سرکوب کنیم ! کنترل احساس هم نه درست است و نه امکان پذیر . اما مدیریت احساسات منفی گزینهی بهتری است.
آیا مدیریت و کنترل باهم فرق دارند؟!
مدیریت مجموعهای از کارهاست وبا ابزار متفاوتی انجام میشود یکی ازاین ابزار که برای مدت کوتاهی مناسب خواهدبود کنترل است!
یعنی کنترل فقط یک ابزار مدیریتی است.
اجازه بدهید مثالی بزنم
اگر بگوییم کنترل سیلاب! یعنی مهار کردن و متوقف کردن سیلاب برای جلوگیری از آسیب های احتمالی آن، ولی ممکن است در صورت که بدون هیج برنامه ای سیلاب را با ابزار موجود کنترل کنیم پس از مدتی قدرتمند تر شده و آسیب بزرگتری وارد کند.
اما اگر بگوییم مدیریت سیلاب! گام اول مهار سیلاب است (همان کنترل کردن سیلاب) اما گام های دیگری هم وجود دارد مثل هدایت سیلاب به مکان هایی که خطر آن را کمتر می کند. یا هدایت نیروی سیلاب به محلی مثل یک سد که بتوانیم شتابش را کم کرده و سپس همان آب را در مسیر دیگری برای کشاورزی یا تولید برق و … استفاده کنیم!
پس ما می خواهیم احساسات مان را مدیریت کنیم نه صرفا کنترل.
حالا ببینیم :
چطور میتوانیم احساسات خودمان را مدیریت کنیم؟
اولین نکته این است که چطور تشخیص دهیم در شرایط احساسی خوبی هستیم یا نه؟
اگر پشت سر هم احساس اضطراب میکنیم و برای کوچکترین موارد عصبانی میشویم حتی اگراین عصبانیت را بروز ندهیم! نشانه این است که در شرایط احساسی خوبی نیستیم و باید کارهایی انجامدهیم که حالمان بهتر شود.
مدیریت احساسات یک مهارت خیلی مهم و سطح بالا است. حتما میدانید که احساسات مثبت یا منفی وقتی در ما مشاهده میشود بهشدت مسری است و در دیگران هم سرایت میکند؛ پس اگر دیگران، اطرافیان، افراد خانواده و… ببینند که ما در شرایط احساسی خوبی نیستیم احتمالا در مدت کوتاهی این احساسات منفی منتشر خواهد شد.
بنابراین باید به هر قیمتی که شده، احساسات خودمان را مدیریت کنیم؛
نکته دوم این است که بدانیم احساسات از کجا شکل میگیرد و چه چیزی باعث میشود که در ما احساسی مثبت یا منفی بهوجود بیاید؟
تمام احساسات از تفسیر اتفاقات اطراف ما شکل میگیرد.
فرض کنید که درحال رانندگی هستید و در همین حین یک راننده دیگر خیلی ناشیانه و بد جلوی شما میپیچد! و شما را به خطر میاندازد و بدون توجه به این موضوع با سرعت دور میشود، این یک اتفاق است.
قبل از اینکه واکنشی نشاندهید اگر می دانستید آن راننده سعی میکند یک بیمار در حال فوت را به بیمارستان برساند! شاید در شما احساس منفی زیادی ایجاد نمیشد؛ ولی اگر میدانستید که آن راننده عمدا میخواهد به شما ضربه بزند ، شاید احساس منفی بیشتری داشتید.
پس در واقع احساسات خیلی به اتفاقات مربوط نیستد! بلکه به داستانی مربوط می شوند که بعد از آن اتفاق برای خودمان تعریف می کنیم.
با تمرین این مهارت که هر اتفاقی افتاد ما داستان و تفسیر خوبی از آن اتفاق برای خودمان داشته باشیم! میتوانیم احساسات خودمان را مدیریت کنیم و در شرایط بهتری قرار بگیریم.
تا الان گفتیم که بعد از هر اتفاق بهتر است تفسیر خوبی از آن اجام بدهیم و باور داشته باشیم که درنهایت خوب تمام می شود.
در ادامه به سه نکته کلیدی می بپردازم که با رعایت این سه نکته میتوانیم در شرایط احساسی بهتری قرار بگیریم .
۱- جدا کردن مسائل از واقعیتها
مسئله چیست؟ واقعیت چیست؟ شاید یک بیماری رایج شده ، شاید یک اتفاق بدی در زندگی ما افتاده که ما هیچ کنترلی در این روند نداشتیم و نداریم، این میتواند یک واقعیت باشد؛ ولی مسائل مواردی هستند که ما بر آنها کنترل داریم و میتوانیم در تغییر شرایط و تغییر اوضاع و حتی در بهبود آن موارد نقش داشته باشیم.
بنابراین واقعیت چیزی خارج از کنترل و غیر قابل مدیریت است اما مسئله همان چیزی است که می توانیم آن را مدیریت کنیم.
پس اولین قدم این است که ما واقعیتها را بپذیریم و هیچ تلاشی برای تغییر آنها نکنیم. همین موضوع باعث میشود که در شرایط احساسی بهتری قرار بگیریم و اضطرابمان کم شود و فقط با تمرکز به مسائل بپردازیم؛ یعنی مواردی که در کنترل ما است و میتوانیم تغییراتی ایجاد کنیم؛
مثلا در این زمان (روزهای پایانی اسفند ماه ۱۳۹۸ ) یک بیماری رایج شده است که به اختصار مردم به آن کرونا می گویند. این بیماری یک واقعیت است و ما کنترلی روی آن نداریم! ما در ایجاد آن نقشی نداشته ایم و الان هم نمی توانیم کاری بکنیم که بیماری روند خودش راطی نکند! نمی توانیم ۱۴ روز نهفتگی آن را تغییر دهیم، نمی توانیم کاری کنیم که طول مدت ابتلا تغییر کند و … ولی مسئلهای که بهوجود میآید این است که ما چطور میتوانیم خودمان را ایمنتر نگه داریم و به باعث شیوع بیشتر آن نشویم برای این مسئله قابل حل، میتوانیم راهکارهایی پیدا کنیم و به آن بپردازیم.
با توجه به اینکه این توصیهها از طرف تقریبا همه متخصصان مطرح شده دیگر به طرح دوباره آن در اینجا نمی پردازیم.
لطفا توصیه ها و موارد ایمنی را از منابع معتبر پیگیر باشید و آنها را رعایت نمایید چون تمرکز روی واقعیت انرژی شما را کم می کند و باعث می شود استرس بیشتری را تجربه کنید اما تمرکز روی مسئله تا حدودی استرس را کمتر خواهد کرد.
۲- پرداختن به کارهای لذتبخش
دومین نکته کلیدی برای اینکه احساس بهتری داشته باشیم این است که کارهای لذتبخش انجام دهیم .
بسیاری از افراد موفق تقریبا هر روز به کارهایی انجام می دهند که از آنها لذت میبرند، عکس این قضیه نیز صادق است و بسیاری از افراد ناموفق هیچ ارزشی برای لذت بردن از زندگیشان قائل نیستند؛
نکتهای که همیشه اینجا پیش میآید این است که ما وقتی در شرایط احساسی خوبی نیستیم علاقهای به لذت برن هم نداریم! مثلا فرض کنید ما خیلی دوست داریم شطرنج بازی کنیم، نقاشی بکشیم ، مطلبی بنویسیم یا کتاب بخوانیم و… ولی اگر در شرایط احساسی خوبی نباشیم و حتی اگر دوستانمان آن ها را پیشنهاد بدهند به احتمال خیلی زیاد ما این پیشنهاد را رد خواهیم کرد! چراکه در شرایط احساسی خوبی نیستیم.
نکتهی مهمی که میخواهم بگویم این است:
“ما معمولا با شروع یک کار لذتبخش به مدت سه تا پنج دقیقه شرایط احساسیمان هم شروع به تغییر میکند.”
حتی اگر آن کار لذت بخش هم نباشد ولی باید انجام شود باز شرایط احساسی ما بعد از اینکه چند دقیقه آن را انجام دادیم بهتر می شود! همانطور که ممکن است یک بیمار از خوردن سوپ لذتی نبرد ولی اگر به اصرار خودش یا دیگران شروع به خوردن سوپ کند علاقهاش بیشتر میشود و آن را تا پایان ادامه میدهد.
بنابراین وقتی که در شرایط احساسی خوبی نیستیم باید خودمان را وادار به کارهای لذتبخش کنیم.
حتی اگر در ابتدا از این کار لذت نمیبریم! مطمئن باشیم که انجام اینکار خودش انگیزه ایجادمیکند و باعث میشود در شرایط احساسی بهتری قرار بگیریم.
۳- فعالیت فیزیکی
سومین نکتهی کلیدی برای مدیریت احساسات منفی که باعث میشود شرایط احساسی ما بهتر شود و شاید کمتر به آن توجه می کنیم «فعالیت فیزیکی به اندازه کافی» است.
آقای ناپلئون هیل(نویسنده آمریکایی) در یکی از قدیمیترین سخنرانیهای خودش میگوید که اگر در شرایط احساسی خوبی نیستید خودتان را در یک شرایط فیزیکی سخت قرار دهید؛
مثلا در گذشته که کشاورزی میکردند میگوید بروید در باغ بیل بزنید! دقیقا همین موضوع یعنی قراردادن خودمان در شرایط فیزیکی سخت باعث میشود که شرایط احساسی هم بهترشود! بهخصوص اکنون که به تعطیلات نزدیک هستیم(نوروز ۱۳۹۹) یا در شرایط تعطیل هستیم همهی ما تمایل داریم فعالیتهای فیزیکیمان کمتر شود! باید با این موضوع مبارزه کنیم و نگذاریم روزی بگذرد که فعالیت فیزیکی کافی نداشته باشیم.
(خانه تکانی، شنای سوئدی در خانه، تغییر دکوراسیون و …)
چه کارهای فیزیکی دیگری پیشنهاد می کنید؟
برای من ارسال کنید تا در بروزرسانی بعدی به نام خودتان در این کتابچه قرار دهم.
پس با رعایت این نکته و انجام فعالیت فیزیکی کافی حتی در خانه میتوانیم شرایط احساسی خودمان را هم بهبود دهیم.
خلاصه مطلب:
بنابراین اگر میخواهید شرایط احساسی خوبی داشته باشید این سه کار را انجام دهید:
- واقعیتها را از مسائل جدا کنید و برای واقعیتها حرص نخورید! و روی آنها تمرکز نکنیدچون هیچ کنترلی روی آنها نداریم درعوض انرژی خودتان را صرف حل مسائل کنید.
- هر روز به انجام کارهای لذتبخش بپردازید! حتی اگردرابتدا نمیخواهید هم خودتان را وادارکنید که شروعکنید و مطمئن باشید که شرایط احساسیتان بهتر میشود.
- فعالیت فیزیکی کافی داشته باشید! حتی اگر در شرایط تعطیلات و شرایط خاصی هستید که خیلی شرایط مناسبی برای انجام فعالیتهای فیزیکی نیست.
شرایط احساسی ما کاملا دست خودمان است و با انجام کارهایی که خودمان تصمیم میگیریم انجام دهیم ، میتوانیم شرایط احساسی خودمان را بهتر کنیم و از زندگی لذت ببریم.
سخن پایانی:
اتفاقات را برای خودمان بهتر تفسیر کنیم و داستانی برای خودمان تعریف کنیم که ما را در شرایط بهتری قرار دهد. این تفسیر را قرار نیست برای دیگران تعریف کنیم یا آن را برایشان توضیح دهیم.
لطفا نظرات خودتان در مورد ” مدیریت احساسات منفی” که هم اکنون مطالعه نمودید را برای من ارسال نمایید.
راه های ارتباطی :
آی دی اینستاگرام :
آی دی اینستاگرام: @afriend.ir
آی دی تلگرام : @afriend
ایمیل: modir@afriend.ir
تلفن تماس(+ واتساپ) : ۰۹۳۹۳۲۲۰۰۱۰
لطفا نظر خودتان را در مورد این مطلب ارسال نمایید